شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
کد خبر: 30236
تعداد نظرات: ۰

در هفته‌های گذشته وقوع چندین فقره خودکشی در نقاط مختلف استان بوشهر موجی از نگرانی را در این منطقه جنوبی و میان مردم نجیب این دیار به وجود آورده است، اما در این میان گویی متولیان امر و نهادهایی که مستقیماً مسئول رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی هستند نقش و وظایف خود را به دست فراموشی سپرده‌اند!

تاریخ انتشار: چهارشنبه ، 7 آبان 1399 - 14:56

در هفته‌های گذشته وقوع چندین فقره خودکشی در نقاط مختلف استان بوشهر موجی از نگرانی را در این منطقه جنوبی و میان مردم نجیب این دیار به وجود آورده است، اما در این میان گویی متولیان امر و نهادهایی که مستقیماً مسئول رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی هستند نقش و وظایف خود را به دست فراموشی سپرده‌اند!
علت این خودکشی‌ها که سنین و اقشار مختلف، از کودک ۱۰ ساله تا جوان ۲۱ ساله و زن ۳۵ ساله و مرد ۵۰ ساله را در بر می‌گیرد می‌تواند هر چیز منطقی یا غیر منطقی و دور از ذهنی باشد. از فقر و بیکاری و اعتیاد گرفته تا کمبود محبت یا دلتنگی و سوگ و یا حتی عشق و تنفر…
دلیل خودکشی یا هر آنچه که به عنوان دلیل این مرگ خودخواسته مطرح و منتشر می‌شود می‌تواند تجاوز باشد و یا هر درخواست نامعقول و غیر متعارف دیگری از سوی بستگان و یا غیروابسته‌ها، شاید هم هرگز نتوان دلیل مشخص و قانع‌کننده‌ای برای آن متصور شد‌؛ به ویژه وقتی موضوع درباره یک کودک و یا شخص منحصربه فرد دیگری باشد که ظاهراً زمینه‌ی قبلی یا موارد حاد و غیر قابل تحملی را در زندگی‌اش تجربه نکرده باشد.
خودکشی‌های متوالی و هشداری برای متولیان
در ماجرای مرگ دانش‌آموز اهل شهرستان دیّر نیز به گفته اطرافیانش کودک خیلی مثبت، بازیگوش، باشخصیت و به قولی نرمال بوده است، یعنی نه علائم افسردگی از خود نشان می‌داده و نه کودک شر و غیر طبیعی بوده است. یک بچه شاد و البته عادی که کسی تصور نمیکرده یک روز دست به کشتن خود بزند اما هر چه که بوده طبق آنچه از حادثه می‌دانیم یک روز تکه طنابی برداشته و در یک اقدام غیرعادی به زندگی خود پایان داده است!
مدت هاست که از سوی جامعه شناسان و کارشناسان حوزه آسیب‌های اجتماعی زنگ خطر به صدا در آمده است و بهزیستی به عنوان یک نهاد تخصصی اجتماعی رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی و مسئول مستقیم در برابر کاهش تبعات آسیب های ناشی از فقر و اعتیاد و خشونت یا محرومیت و سایر موارد این چنینی بایست برنامه های جامع، عملی و کاربردی را تدوین و اجرا نماید. برنامه هایی چون کاهش آسیب های ناشی از فقر و اعتیاد، توسعه محلی، ارتقای سلامت روانی جامعه و غیره…؛ اما با این حال به نظر می‌رسد بعضی از برنامه‌های پیشگیری از آسیب های اجتماعی خروجی چندان مؤثر و کارآمدی نداشته‌اند.
امّا مرگ این کودک و یا خودکشی‌های بعدی در استان بوشهر یا دیگر مناطق اگر نتواند جامعه و یا نهادهایی چون بهزیستی و سایر نهادهای اجتماعی و متولیان سلامت روان یا فرهنگ را بیدار کند و به آنها هشدار دهد تا بیشتر به فکر جامعه باشند چه فایده‌ و سودی از آن حاصل می‌شود؟ آن هم در زمانی که اتفاقات و حوادث ناگوار پشت سر هم قطار شده و روح و روان جامعه را هدف قرار داده‌اند…
همه‌ی ما در برابر خودکشی‌ها مسئول هستیم
معاون سیاسی استاندار بوشهر در پی وقوع چندین فقره خودکشی طی هفته های اخیر و در نشست بررسی و رسیدگی به موضوع خودکشی در استان بوشهر در جمع نمایندگان سازمان های مردم نهاد عنوان کرد: باید فرهنگ استفاده از ظرفیت روان شناسان و روانپزشکان را در جامعه ترویج کنیم و تابوی نیاز به مشاوره را بشکنیم و با استفاده از فضای مجازی و عمومی، امید به زندگی را ترویج کرده و روش های مقابله با آسیب‌های اجتماعی را به مردم آموزش دهیم.
مجید خورشیدی با اشاره به وقوع خودکشی چند نوجوان در استان بوشهر گفته است “همه ما از مدیر، معلم، پدر و مادر، فعال اجتماعی و سیاسی و… در برابر بروز این خودکشی‌ها مسئول هستیم چرا که خودکشی یک فرایند بوده و نشانه هایی دارد.”
وی همچنین با اشاره به نقش مهم مشاوره روانشناسی خواستار تدوین محتوای آموزشی با موضوع خودکشی و روش‌های جلوگیری از بروز آن شده و از زمان حاضر با توجه به شیوع ویروس کرونا به عنوان دوران انزوا یاد کرده که نقطه‌ی آغازی برای آسیب‌های اجتماعی بوده و ضرورت بهره‌گیری از فضای مجازی، و ایجاد تالارهای گفتگو را بیش از پیش نمایان کرده است.
مردم به خودکشی دسته‌جمعی رو آورده‌اند
امید به آینده و در مجموع زندگی چیزی است که در میان هیاهوی زمان و مکان و روزها و شب‌های عجیب و غریبمان گم شده، می‌بینیم که علی‌رغم شیوع کرونا و وخیم شدن شرایط کشور باز هم مردم به پروتکل‌های بهداشتی بی‌توجه هستند. سفر می‌روند، دورهمی می‌گیرند، و برایشان هم مهم نیست که چه می‌شود. حتی اگر کرونا بگیرند و بمیرند. همه جا حتی از روزهای عادی قبل از کرونا شلوغ تر است، گویی مردم به خودکشی دسته‌جمعی روی آورده‌اند.
در این شرایط طبیعتاً برای جامعه امری مانند خودکشی حتی اگر اپیدمی شود عادی می‌نماید، چون دیگر اخبار مرگ و میر و تصادف و اعدام و حتی کشتن خود یا دیگری کسی را تکان نمی‌دهد، حتی با لبخند یا سر میز صبحانه و شام برای هم ماجرای قتل یا خودکشی کودک، پیر، جوان یا زن و مردی را تعریف می‌کنیم و آرام لقمه بعدی را به دهان می‌بریم. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است!
بیداری گران‌تر از خودکشی کودکان ۱۱ ساله؟
پس از مرگ غم‌انگیز کودک دانش‌آموز در شهرستان جنوبی و محروم امّا ثروتمند استان بوشهر؛ همان که در حوالی منطقه مهم عسلویه و ثروت‌های سرشار و منابع عظیم نفت و گاز قرار گرفته است، صدها فعال اجتماعی و فرهنگی بندر بوشهر که از این واقعه ناگوار سخت متاثر و نگران شده بودند طی بیانیه‌ای، پرسش قابل تاملی را مطرح کردند: «آیا در انتظار بیدار باشی گران‌تر از خودکشی کودکان ۱۱ ساله مانده‌ایم؟»
به گزارش عصر بوشهر، در بخشی از این بیانیه مفصل آمده است: “بی‌پناهی، فقر و فلاکت، محرومیت از آموزش مناسب و نابرابری آن‌چنان دامن‌گیر شده که به‌سادگی نمی‌توان برای خودکشی یک کودک تنها از یک عامل سخن گفت. طرفه آن‌که پس از خودکشی این کودک هم، نهاد‌ها و اشخاص مسئول امنیت و آموزش او، به جای کوشش برای فهم زمینه‌های رنج عظیم سید محمد و پذیرش مسئولیت خودشان در این زمینه، تنها می‌کوشند تا با تکیه بر شواهدی نابسنده، ما را قانع کنند که خودکشی او «تقصیر آن‌ها نبوده است»!
فارغ از جزئیات انگیزه‌ی خودکشی محمد ۱۱ ساله -که البته بعید است بی‌ارتباط با محرومیت‌های آموزشی‌اش هم باشد- این خودکشی بیدارباشی رساست به بسیاری کسان. نخست مسئولین آموزش و پرورشی باید پاسخگو باشند که بدون فراهم کردن ابتدایی‌ترین مقدمات برای آموزش مجازی، با انگیزه‌هایی نامعلوم، اصرار بر برپایی مدارس دارند؛ آن هم در حالی که به گواه آمار‌های رسمیِ خود این نهاد، چند میلیون دانش‌آموز در سراسر کشور -و چه بسا که چند ده هزار دانش‌آموز در استان بوشهر- از امکانات تحصیل مجازی محروم‌اند و حتی بسیاری از آنان که به گوشی هوشمند دسترسی دارند نیز با موانع بسیاری در بهره‌مندی از آموزش مناسب مواجه‌اند. چگونه است که مطابق قانون اساسی کشور «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه‌ی ملت تا پایان دوره‌ی متوسطه فراهم سازد»، اما شیوه‌ی آموزش به گونه‌ای است که کثیری از دانش‌آموزان از امکانات آن محروم‌اند؟
فراتر از مسئولین آموزش و پرورش صاحب‌منصبانی باید بر خود بلرزند که با سیاست گذاری‌ها و مشی‌شان، به نابرابری افسارگسیخته در کشور دامن زده‌اند. اگر مصرّانه می‌کوشید تا اثبات کنید «این خودکشی بابت نداشتن گوشی همراه نبوده»، آیا می‌توانید چشم بر فقر خانواده‌ی محمّد و میلیون‌ها نفر از مردمی ببندید که در سیلاب نابرابری و تورم، فردایشان را بر باد رفته می‌بینند؟ آیا صداقتِ آن را دارید که آماری شفاف از وضعیت خودکشی کودکان و نوجوانان در استان و در کشور منتشر کنید؟
صرفِ خبر خودکشی کودکی فقیر و و دردمند چنان جان‌فرساست که همین خبر به تنهایی کافی‌ست تا مسئولان لااقل به بی‌تدبیری و سوءمدیریت خود و زیردستانشان معترف شوند و از خود برای اداره‌ی امور و سیاست‌گذاری در مسائلی که با روح و جان مردمان سر و کار دارد سلب صلاحیت کنند؛ و البته در این میان سازمان‌ها و ارگان‌های میانی مربوطه نیز باید بدانند که بدون شک حل اساسی معضل سید محمد‌ها و خانواده‌ها‌یشان جز با دگرگونی جدی در سیاست‌گذاری و ساختار نهادهایی، چون سازمان بهزیستی، کمیته‌ی امداد، بنیاد مستضعفان، وزارت نفت (به طور خاص صنایع پارس جنوبی)، استانداری، فرمانداری و بسیاری سازمان‌ها و نهاد‌هایی که قانوناً و عرفا متولی سلامت و رفاه و رشد مردمان‌اند، میسر نیست.”

تعداد نظرات: ۰
ارسال نظر

جدیدترین خبرها
بالا