شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
کد خبر: 23322
تعداد نظرات: ۰

مولانا برای بسط و شرح تفکراتش گاه قصه های عامیانه را برمی گیرد و ورز می دهد و سپس در قالب نظریه ای متقن و جدید به دست می دهد.   صدای استان – بابک شاکر : امروز روز بزرگداشت مولاناست. عارف ، شاعر، فلسفه دان و نظریه پرداز قرن هفتم که نامش سراسر دنیا…

تاریخ انتشار: یکشنبه ، 7 مهر 1398 - 21:20

مولانا برای بسط و شرح تفکراتش گاه قصه های عامیانه را برمی گیرد و ورز می دهد و سپس در قالب نظریه ای متقن و جدید به دست می دهد.

 

صدای استانبابک شاکر : امروز روز بزرگداشت مولاناست. عارف ، شاعر، فلسفه دان و نظریه پرداز قرن هفتم که نامش سراسر دنیا را درنوردیده است. به راستی مولانا خداوندگار حوزه عرفان و فلسفه است که نامش روی اندیشمندانی چون هگل نیز سایه می اندازد.

 

گذشته از مسایل عرفانی اخلاقی و فلسفی که در قالب متون ادبی ارایه می کند و نامش میان عرفای وحدت وجودی بلند آوازه است، او شاعری است که می توان جامع ترین آموزه ها و درونمایه های اجتماعی و به قول استاد استعلامی «از هرچه هستی این جهانی به آن ربط می یابد» را در آثار او کاوید و تحلیل کرد. اندیشه هایی که نشان از دریافت های تازه و بی نظیر او از هستی و حقیقت وجود دارد. به راستی که مثنوی و فیه مافیه او کشکولی پربار از اندیشه های نافذ است که قدرتمندترین متفکران را انگشت به دهان می گذارد. مولانا نیازی به های هوی ما ندارد و تنها ابیاتی اندک از مثنوی او شاهد بر همه مدعاها درباره اوست. به قول خودش: «آفتاب آمد دلیل آفتاب».

 

مولانا برای بسط و شرح تفکراتش گاه قصه های عامیانه را برمی گیرد و ورز می دهد و سپس در قالب نظریه ای متقن و جدید به دست می دهد. او اندیشه هایی را طرح می کند که می تواند سال های سال محققان را مشغول خود کند… و چه غمگنانه است که ما چنین از آثار بزرگ او بازمانده ایم و برای نوشته های منظوم و منثور او صاحبان تازه ای دندان تیز کرده اند که حتی فارسی نمی دانند و نمی توانند از روی اشعار او بخوانند. غمگنانه تر نگاه منفعلانه و بی قیدانه کسانی است که داعیه ادب دوستی به سر دارند و بر کرسی های سنگین نشسته اند بی آنکه گامی برای شناخت بهتر او -حداقل در اجرای طرح هایی که می تواند مولانا را بیشتر به مردم و خصوصا کودکان بشناساند- بردارند.

 

این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده لقمه های راز شد
چند خوردی چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شب ها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو! دولت بگیر
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
تا تو تاریک و ملول و تیره ای
دان که با دیو لعین هم شیره ای
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
لقمه تخم است و برش اندیشه ها
لقمه بحر و گوهرش اندیشه ها


تعداد نظرات: ۰
ارسال نظر

جدیدترین خبرها
بالا