دلیل خشم را میفهمم. اسمش را میشود زیست ریاکارانه گذاشت. اینکه رامبد جلوی دوربین «ایران، ایران» میکند و بعد تلاش میکند بچهاش را کانادا به دنیا بیاورد و …
یک کاربر فضای مجاری در اینستاگرام درباره تصویر منتشر شده مربوط به بازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب نوشت: در فضای مجازی دیدم برخی از دوستان به انتشار این عکس از سوی پایگاه اطلاع رسانی رهبری خرده گرفته اند که «چرا باید سایت ایشان در حالی که کتاب این شاعر معلوم الحال-احمد شاملو- در…
کاش تیم همراه رییس جمهور هر روز قیمتها را بر روی میز او میگذاشتند که خود بهترین نظرسنجی است. قیمتهایی که روزانه یا بهتر بگوییم ساعتی تغییر پیدا میکند و معلوم نیست خانوادهای که سرپرست آن سه ماه است حقوق نگرفته، چگونه چرخ زندگی خود را میچرخاند.
بهتر است به جای اینکه بگوییم اوضاع ما بهتر از اروپاست به دنبال این سوال بگردیم که چرا با وجود بیمه و یارانه، احساس عمومی رفاه و برخورداری از تأمین اجتماعی نیست؟
باید کاری کنیم که غمها فراموش شود. پول، غذا، ساخت و ساز خانه به تنهایی از پس این همه غم بر نمیآیند. روح مردم خراش برداشته و باید فکر این روح خسته هم بود.
مسیل ها را شکاف هایی نابهنجار پنداشتیم و پُرشان کردیم (مانند مسیل کنار دروازه قرآن در شیراز) ، در مسیر صدها و شاید هزاران ساله سیلاب ها، خاکریزی کردیم و راه آهن ساختیم تا آبهای خروشان به جای آن که در دشت های خالی از سکنه فروکش کنند.
نقد با نفی تفاوت دارد. با طلبکاری مداوم تفاوت دارد، با بیعملی اما متوقع بودن تفاوت دارد. مطالبهگری با طلبکاری تفاوت دارد. تا زمانی که این موضوع را درک نکنیم، شماتت دیگران آسان است.
مردم با پولی که امروز برای خرید پراید و تیبا میدهند میتوانستند یک خودروی چینی بخرند و با پولی که برای خودروهای چینی میدهند میتوانستند ماشینهای کرهای و اروپایی سوار شوند.
دیشب اولین قسمت سریال «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان از شبکه سوم تلویزیون پخش شد. سریالی که از همان قسمت اول نشان داد، جذاب است و میتواند مخاطبان تلویزیون را راضی کند.
هوایپما آن هم از نوع بوئینگ ۷۰۷ یک موتورسیکلت بیپلاک نیست که اگر در گوشهای از کشور تصادف کرد و جیبهای موتورسوار کُشته شده را گشتند و مدارک شناسایی نداشت ساعتها طول بکشد تا هویت او را شناسایی کنند.
سوالها زیادند ولی گویی از جوابهای خبری نیست. ایران سرزمین سوالهای بیجواب است. مشخص نیست چرا مسئولان کشور علاقه ندارند به سوالهایی که در جامعه ایجاد میشود پاسخ دهند.
راننده اتوبوس، ناظم و مدیر مدرسه و کارمندان جزء و روسای خرد بسیاری در ادارات هستند که می توان در صورت پیگیری حادثه دیدگان و ارباب جراید، کاسه کوزه را بر سرشان خرد کرد.
احتمالاً پاسخهایی که از ذهن بسیاری از ما میگذرد همانهاست که مدام در نکوهشاش حرف میزنیم: زیرآب زنی، دور زدن، استفاده از یک آشنای دُم کلفت، کارشکنی و …
ورود به مسائلی که در زمینه تخصص و دانش سلبریتیها نیست باید بسیار با احتیاط و دقیق صورت گیرد، علی الخصوص مواردی که به سلامت و جان انسانها مرتبط باشد چون بسیار خطرناک است و حساس.
این که اکران فیلم با چراغ های روشن سالن دانشکده علوم پایه دانشگاه اراک توهین به افراد داخل سالن است یا ماهم دخیل هستیم؟ به این برمی گردد که کجای کشتی نشسته باشیم و چه کسی دارد بدنه کشتی را سوراخ می کند.